بررسی میزان اثربخشی پروژههای انتقال یافتههای تحقیقاتی و عوامل مؤثر بر آن
تغییر روشهای سنتی تولید به روشهای جدید و مبتنی بر اصول علمی ، یکی از مهمترین عوامل دستیابی به توسعه کشاورزی است که این مهم با همکاری محققان، مروجان و کشاورزان حاصل میگردد. پارسل و اندرسون (۱۹۹۷) ، فقدان تکنولوژی لازم و مناسب برای بسیاری از سیستمهای معمول زراعی را به خاطر ارتباط ضعیف بین محققان، مروجان و کشاورزان می دانند. ریل وساندز (۱۹۸۹) نقش کشاورزان را حتی بالاتر از همکاری در آزمایشهای داخل مزرعه یا آنفارم میدانند و اعتقاد دارند که ارتباط با کشاورزان باید در حدی باشد که اطمینان بدهد تحقیقات انجام گرفته در راستای نیازها و رفع مشکلات کشاورزان است. اگبامو (۲۰۰۰) و ماندی (۱۹۹۲)، برای ترویج دو نقش ارتباطی و تسهیلگری در خصوص تعیین نیازهای فنی و تحقیقاتی کشاورزان، اجرای تحقیقات تطبیقی در مزارع کشاورزان، ارزیابی مشارکتی و انجام بعضی فعالیتهای گروهی و مشترک با همکاری محققان و کشاورزان قایلند (Agbamu,2000) و .(Mundy, 1992)
از نظر سوانسون و همکاران، (۱۳۸۱) تولید فناوری، شامل برنامهریزی، مدیریت و اجرای فعالیتهای تحقیقی در راستای توسعه، سنجش، سازگار کردن و آزمایش کردن فناوریهای پیشرفته کشاورزی برای کشاورزان و دیگر بهرهبرداران است که مراحل: تحقیق و کشف، آزمون صحرایی یافتهها، ارایه یافتههای جدید به کشاورزان و کمک در بکارگیری فناوری و یافتههای جدید را شامل می شود. این فرآیند می تواند در قالب یک نظام فناوری کشاورزی تحقق یابد (ATS[1]) که شامل همه افراد، گروهها، سازمان ها و موسساتی است که مشغول تولید، توسعه و اشاعه فناوریهای جدید و فناوری موجود است (Kaimowite,1991). از سوی دیگر، رولینگ نیز نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ( [۲](AKIS را گروهی از افراد و یا سازمان های کشاورزی، و ارتباط و تعامل بین آنها می داند که در فرآیند تولید، تبدیل، انتقال، ذخیره سازی، بازیابی و اصلاح، تکامل، نشر و کاربرد دانش و اطلاعات، با هدف استفاده از آنها در تصمیمگیری، حل مشکلات و نوآوری در کشاورزی کشور، درگیرند (Roling,1990) .
جهت دانلود متن کامل مقاله بررسی میزان اثربخشی پروژههای انتقال یافتههای تحقیقاتی و عوامل مؤثر بر آن کلیک نمایید